ادب و فرهنگسبک زندگی

بتهووِن، نابغه ای بی مانند…

بتهووِن، نابغه ای بی مانند

(لودویگ فان بتهووِن)

بتهووِن از جمله شخصیت های نام آشناییست که علاقه مندان به موسیقی، به قطعات متعدد و زیبای او گوش سپرده اند.
حتی کسانی که علاقه ای به این حوزه ندارند هم، نام او را بارها شنیده اند.

نوشته های مشابه

در این متن به طور تخصصی به موسیقی های او ورود نمی کنیم و به دانستن اطلاعاتی درباره ی زندگی این آهنگساز و نوازنده مشهور آلمانی، که قطعا جذاب و خواندنی است بَسنده می کنیم.

این افراد دیگر در میان ما نیستند، اما گاهی خواندن بخشی از سرنوشت زندگی آنها، درسهای بزرگی به انسان می دهد که حتی شاید با سالها زندگی و تجربه، باز هم نتوانیم انها را کسب کنیم.

بتهووِن قبل از چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد، پدرش به صورت فشرده او را آموزش می داد و قصد بهره برداری از استعداد ذاتی او داشت.

او اولین قطعه موسیقی خود را در سن دوازده سالگی ساخت.

و در سن شانزده سالگی برای تحصیل در زمینه موسیقی به (وین_اُتریش) رفت. در آنجا توانست ثابت کند که توانایی و استعداد در نوازندگی پیانو، و همچنین ساخت موسیقی دارد.

اولین اثر بزرگ بتهوون در سال ۱۸۰۰ با نام سمفونی شماره یک ساخته شد.

همچنین آخرین سمفونی او شماره نُه نام گرفت که در سال های ۱۸۲۲-۱۸۲۴ ساخته شد.

البته در این بین آثار جذاب و شنیدنی دیگری نیز ساخته شد.

Moonlight sonata

 For Elise (که غالبا به عنوان باگاتِل شناخته می شود)

۹ سمفونی

۹ کنسرتو

سونات های پیانو

سونات های ویولن

بخشی از خاطرات زندگی شخصی بتهووِن

به گفته ی دوستانش او دارای شخصیتی محکم، قوی و اندکی متکبر، بود. که این جمله ی او مصداق بارزی از تکبر اوست.

“هزاران شاهزاده وجود دارد، اما بتهووِن فقط یکی است. “

او اغلب با دوستانش اوقات تلخی می کرد.
اما شخصیت محبوبی در بین آنها داشت.

معمولا برای قوانین دربار، ارزشی قائل نمی شد و اگر در طول اجرای او، مردم صحبت می کردند، او اجرا را متوقف می کرد و از سالن خارج می شد.

بتهووِن در زمان خود، به دلیل داشتن رفتارهای خاصی که داشت معروف بود.
او قبل از ساخت موسیقی سر خود را در آب سرد می گذاشت.
و اغلب در خیابان های وین قدم می زد، با خود زمزمه می کرد و پاهایش را روی زمین می کوبید.

موهای آشفته، لباس‌های کهنه و کثیف، از دیگر اخلاق های خاص او بود، دوستانش به دیدار او می رفتند و لباس‌های جدید و تمیز را به او می دادند و چیزی که برای آنها جالب بود، این بود که بتهووِن متوجه تفاوتی میان آنها نمی شد.

او عاشق طبیعت بود و زمان زیادی را به پیاده روی اختصاص می داد.

در یکی از نوشته های او می خوانیم :

“در این دنیا هیچ کس نیست که به اندازه من ییلاق را دوست بدارد، هر درخت به اندازه یک انسان برایم عزیز و دوست داشتنی است”

چیزی که اطرافیانش در موردش اظهار داشتند، نگاه عمیق و مقدس او به مسئله عشق بود.
اما او موفق به ازدواج با معشوقه‌ی خود جولیِتا گیچاردی، (که از طبقه ی اشراف بود) نشد.

البته او دائم در عشقهایی گرفتار می شد که برای ازدواج به مشکل برمی‌خوردند.

یکی از جنبه های تراژیک زندگی این موسیقی دان آلمانی
این بود، که او به تدریج با مشکل شنوایی مواجه شد و در دهه چهل زندگی اش قدرت شنوایی خود را از دست داد.

گاهی می توان صدای ردپایی از این غم، را در آهنگهای او
به وضوح شنید…

در آهنگهای ابتدایی او شور و اشتیاق بیشتری به چشم می خورد.

این اتفاق او را تبدیل به انسانی منزوی کرده بود که سعی داشت از همه چیز دور بماند.

او برای ارتباط با دوستانش از دفترچه ای برای صحبت‌هایشان استفاده می کرد.

که شامل جملات زیادی بود، که با گذشت زمان، بسیاری از آنها یا از بین رفت و یا تحریف شد.

در نهایت، چیزی که او را به موسیقی دانی برای تمام دوره ها تبدیل کرد این بود که او همچنان مصمم تر از قبل به راه خود ادامه داد.

فعالیت های خلاقانه اش به قوت خود باقی ماند.
و همچنان شنونده ها را تحت تأثیر عمیق کارهای خود قرار داد.

با توجه بر شواهد، بیشترین آثار بتهووِن در دوره ی کم شنوایی و ناشنوایی او خلق شده است.

آخرین اجرای عمومی او در سال ۱۸۲۶ با نام سمفونی نهم به نمایش درآمد.
در آن زمان او کاملا ناشنوا بود.
بعد از اجرا، زمانی که به سمت جمعیت برگشت و تشویق بسیاری از حضار را دید اما چیزی نشنید، شروع به گریه کرد…

بتهووِن سرانجام در سن پنجاه و هفت سالگی از دنیا رفت.

در آن روز بسیاری از مردم وین به مراسم خاکسپاری او رفتند.

و امروز میلیون ها نفر در سراسر دنیا هنوز هم از شنیدن موسیقی های زیبای او لذت می برند.

در ادامه شما را به شنیدن یکی از این آهنگ های زیبای بتهووِن (For Elise) دعوت می کنیم.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. موضوع انتخابیتون عالی و استفاده از ترک موسیقی در پایان واقعا تاثیر گذار و خلاقانه بود ولی از سویی با توججه به اشنایی که قبلا با قلم و شیوایی نوشتار شما داشتم تو این مطلب کمی از ایده ال ها فاصله داشتید…..بعضی جملات نا مفهوم بود مثل ” در بخشی از خاطرات بتهووِن به گفته ی دوستانش او دارای شخصیتی محکم، قوی و اندکی هم متکبر، برای گفتن این جمله‌ بود.
    “هزاران شاهزاده وجود دارد، اما بتهووِن فقط یکی است. “” و در بععضی خطوط بی دلیل فاصله های زیاد به کار برده بودید……در مجموع با زهم کار مقبولی بود…..سپاس

  2. و فاصله رو برای این میزارم که خواننده خسته نشه و خوندن همه متن از حوصله خارج نباشه.
    این کار درست نیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
error: Content is protected !!