پوریا ولی که بود؟
نام اصلی پوریا ولی، محمود خوارزمی بود. این پهلوان نامدار و شاعر ایرانی در خوارزم به دنیا آمد.
ساده زیستی و بی توجه بودن به زرق و برق دنیوی، کمک کردن به مستمندان از جمله خصلت هایی بود که این پهلوان را بین مردم محبوب کرده بود.
پوریا ولی در دوران جوانی خود کُشتی می گرفت و در کنار آن نیز در پوتین دوزی و کلاه دوزی تبحر داشت.
میراث فرهنگی آذربایجان غربی مقبره این پهوان را در شهر خوی پدید آورد. مردم این شهر از او به عنوان “پیر ولی” یاد می کنند.
داستانی در بین مردم این منطقه رواج دارد که اینگونه تعریف می شود.
در زمان قدیم در شهر خوی جوانی فقیر که از نعمت پدر نیز محروم بود عاشق دختر حاکم می شود و از شدت عشق بیمار می گردد.
زمانی که مادر جوان متوجه می شود او عاشق دختر حاکم شده او را مورد نکوهش قرار می دهد اما جوان همچنان بر عشق خود پافشاری می کند.
مادر به ناچار به خواستگاری می رود و حاکم شرط می گذارد که جوان با پوریا ولی کُشتی گرفته و او را مغلوب کند.
جوان با وجود اینکه می داند هرگز توانایی مقابله با پوریا ولی را ندارد می پذیرد، تاریخ روز مسابقه مشخص می شود.
شب قبل از مسابقه مادر جوان در یکی از مساجد شهر خوی حلوای نذری پخش می کند که از قضا پوریا ولی در آنجا حضور داشته است.
زمانی که پوریا ولی علت نذری را جویا می شود مادر جوان عنوان می کند که حاکم برای موافقت با ازدواج پسرم عنوان کرده با پوریا ولی کُشتی بگیرد و پیروز شود.
پوریا ولی دچار تردید می شود و سرانجام تصمیم جوانمردانه ای می گیرد که باعث اسطوره شدن این پهلوان می گردد. او اجازه می دهد جوان عاشق پشت او را به خاک بزند و پیروز میدان شود.
