چارلز دیکنز

چارلز دیکنز

چارلز دیکنز نویسنده مشهور انگلیسی در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت به دنیا آمد، او دومین فرزند خانواده بود.
پدرش، جان دیکنز در اداره کارپردازی کار می کرد و علاقه داشت در طبقه ممتاز پذیرفته شود. بدهی هایی که جان بالا آورد منجر به زندانی شدنش در زندان مارشال سی شد.
رسم عجیبی که در آن زمان اجرا می شد این بود که خانواده فرد زندانی نیز به همراه او رَوانه زندان می شدند، در این بین چارلز دیکنز ۱۲ ساله از رفتن به زندان نجات یافت و برای کار به کارخانه واکس سازی وارن رفت.

دیکنز بعد از پایان دوره مدرسه در یک دفتر وکالت مشغول به کار شد، او علاقه ی زیادی به نویسندگی نداشت و در سَر آرزوی هنرپیشگی را داشت.
اما روزی که قرار بود برای آزمون هنرپیشگی برود دچار سرماخوردگی شدیدی شد و فرصت خود را از دست داد.
زمانی که او ۲۰ سال سن داشت به عنوان خبرنگار امور عمومی پذیرفته شد.

چارلز دیکنز با گشت زدن در نواحی خارج از لندن در گردهمایی های مختلف شرکت می کرد و از آن نشست ها گزارش تهیه می کرد.
دیکنز در سال ۱۸۲۹ با دختری به نام ماریا بیدنل آشنا شد اما والدین ماریا به دلیل اختلافات اجتماعی با ازدواج آن ها مخالفت کردند. چندین سال بعد او با کاترین هوگارت ازدواج کرد، کاترین نیز نویسنده بود.

چارلز فعالیت های اجتماعی زیادی از جمله اعتراض از به کارگیری کودکان در معادن، برخورد با افرادی که مخالف تصویب قوانین انسانی بودند را انجام داد.
او با سفر به آمریکا و فرانسه با استقبال طرفداران خود مواجه شد همان زمان یادداشت هایی از آمریکا و مارتین چارلز لویت را نوشت.
چندی بعد او مجله ی خود به نام هاوسهولد وردز را راه اندازی کرد، مجله ای که سبک سخنی اساسی و انسانی داشت.

در ۹ ژوئن ۱۸۶۵ قطاری که چارلز دیکنز سوار بود دچار حادثه شد اما او آسیب جدی ندید و تا رسیدن امدادگران به زخمی ها کمک کرد اما پس از آن دیگر سوار قطار نشد.

تلاش برای خلق آثار جدید همچنان در وی باقی بود اما زمانی که از لحاظ جسمانی کمی شکسته به نظر می آمد به هشدار دکترها مبنی بر فلج جزئی به دلیل لنگ زدن پای چپش، بی اعتنا بود.
دیکنز سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰ بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.
دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور توئیست و داستان دو شهر از نوشته های معروف چارلز دیکنز می باشد و اکثر شخصیت های کتاب های او بازتابی از رویدادهای واقعی زندگی او هستند.